امروز شاید کمتر استاد دانشگاهی بخصوص در علوم پایه را بتوان پیدا کرد که جایی غیر از کلاس درس برای آموزش انتخاب کند. اما تجربه آموختن از دکتر محمدتقی میرترابی، برای من و بسیاری از شاگردان او، تجربه شنیدن از مفاهیم و نظریههای پیچیده فیزیک و نجوم در رصدخانه کوچک دانشگاه الزهرا(س) بود.
گرچه او حتی سر کلاس درس نیز از مثالهای قابل فهم و کاربردی برای آموزش فرمولهای نه چندان ساده ترمودینامیک کمک میگیرد، اما بیش از هر زمانی میتوان این استاد اخترفیزیک را در شبهای رصدی و پشت تلسکوپ در حال تلاش برای آموزش چیستی و چرایی رخ دادن پدیدههای نجومی دید. دکتر محمدتقی میرترابی، دانشیار فیزیک دانشگاه الزهرا(س)، از معدود اخترفیزیکدانانی است که در کنار مطالعه درباره تحول ستارهها و رازهای سر به مهر کیهان، علم را به میان مردم آورده و ترویج علم را در کنار فعالیتهای پژوهشی خود انجام میدهد؛ از برنامههای علمی تلویزیون نظیر «آسمان شب»، «چرخ» و «کندو» در شبکه چهار گرفته تا کاروانسرایی دورافتاده در وسط کویر؛ او حتی بعد از یک روز طولانی تدریس در دانشگاه میتواند برای توصیف نظریههای پیچیده اخترفیزیک و کیهانشناسی به زبان ساده و برای مردم تا پاسی از شب وقت بگذارد. همین علاقه به نشان دادن زیباییهای علم نجوم او را به دور از هیاهوهای مد شده در شبکههای اجتماعی، در روزهای بعد از زلزله کرمانشاه به روستاهای زلزلهزده رساند تا برای ساعاتی، تمرکز زلزلهزدگان را از ویرانههای خانه و کاشانه به اعماق آسمان ببرد. بعد از بازگشت دکتر میرترابی از کرمانشاه، در دانشگاه الزهرا با او به گفتوگو نشستیم تا از انگیزه او برای ترویج علم و تجربیاتش در این راه بشنویم؛ محققی که روزگاری منجم آماتور بوده و از سر علاقه به نجوم پرداخته، اما بعدها با ادامه تحصیل در دانشگاه شیراز و مرکز تحصیلات تکمیلی در علوم پایه زنجان به جرگه فیزیکدانان دانشگاه الزهرا(س) پیوست.
ترویج علم و به خصوص آموزش نجوم به عموم مردم چرا برای شما مهم است؟
من از سالها پیش و حتی قبل از زمانی که دانشجوی تحصیلات تکمیلی در دانشگاه شیراز بودم، فعالیتهای ترویجی در زمینه نجوم داشتم. آنجا گروههایی از مردم و دانشآموزان به رصدخانه دانشگاه شیراز میآمدند تا به رصد پدیدههای آسمان بپردازند. ما در آن رصدخانه تلسکوپ و پدیدههای آسمان را به آنها نشان میدادیم و سعی داشتیم افراد را با این فضا آشنا کنیم. آن زمان (اواخر دهه 60 شمسی) برنامههای منسجم آماتوری در ایران وجود نداشت، با این همه علاقه جدی برای شناخت آسمان در بسیاری از مردم میدیدم. به طوری که بیشتر مردم شیراز که ساختمان رصدخانه را از نقاط مختلف شهر میدیدند، علاقهمند بودند به این ساختمان بیایند، آسمان و فضای رصدخانه را ببینند و سوالاتی در مورد کیهان و پیدایش عالم و ستارهها داشتند. این سوالات همواره سوالات اساسی بشر بوده است و به همین دلیل دانستن درباره آن برای افراد همیشه جذاب است.
بعد از این که همکاری من به عنوان عضو هیات علمی با دانشگاه آغاز شد و همچنان با جاهایی مثل مجله نجوم و انجمن نجوم ایران همکاری داشتم، این فعالیتها منظمتر و سیستماتیکتر شد. اکنون نیز ما در کشور یک جامعه منسجم نجوم آماتوری داریم که فوقالعاده فعال است و در زمینههای زیادی از جمله ترویج علم فعالیت میکند.
شما بهعنوان یک منجم حرفهای، همچنان دغدغه آموزش به عموم مردم را دارید. مرز بین نجوم حرفهای و نجوم آماتوری را به چه صورت تعریف میکنید؟
زمانی که من فعالیت در زمینه نجوم را آغاز کردم، نجوم آماتوری به معنای امروزیاش در ایران وجود نداشت و نجوم حرفهای هم بسیار ضعیف بود. فقط معدود فعالیت آموزشی در زمینه تدریس دانشگاهی وجود داشت. اما از اوایل دهه 70 شمسی به بعد فعالیتهای آماتوری در ایران افزایش یافت که البته انتشار مجله نجوم در این زمینه بسیار موثر بود. آن زمان مکتوبات نجومی به زبان ساده وجود نداشت و به آسانی در دسترس نبود. منجمان آماتور نیز دانش زیاد و فرصت کافی برای خواندن ریاضیات و فیزیک مثل افراد آکادمیک نداشتند و این باعث سردرگم شدن مخاطبان میشد.
به مرور منجمان آماتور مسیر خودشان را پیدا کردند و به نظر من مسیر آماتوری بهدرستی از نجوم حرفهای جدا شد. انتظار اولیه ما این بود که آماتورها همان منجمان حرفهای هستند که با مسائل سادهتر و ابتداییتر سر و کار دارند. اما آماتورها مسیرهای جدیدی پیدا کردند که حتی حرفهایها هم روی آنها تسلط نداشتند. امروز ما منجمان آماتوری را در کشور داریم که بدون داشتن تحصیلات آکادمیک در زمینه مرتبط، در زمینههایی مثل عکاسی نجومی که ایدههای آن را نیز خود افراد ساختهاند، پیشرفتهای بزرگ داشتهاند. این افراد امروز به جوایز جهانی دست یافتهاند و حتی از بسیاری از منجمان حرفهای شهرت بیشتری میان مردم کسب کردهاند.
زبان مشترک منجمان حرفهای و آماتور چیست؟
امروز نجوم آماتوری کاملا مستقل از نجوم حرفهای است و آنچه ما به کمک ریاضیات و فیزیک برای حل مسائل نجومی استفاده میکنیم، برای آنها کاربرد ندارد. آماتورها از فناوریها و دانش کاملا متفاوت و شاخههای جدید علمی استفاده میکنند. من هم شاید به این دلیل که از اول در این جامعه حضور داشتم، امروز تا حدودی زبان آماتورها را میفهمم. این در حالی است که بسیاری از منجمان حرفهای جوان، زبان آماتورها را بهدرستی متوجه نمیشوند، چون این شاخه کاملا مستقل و در این سالها بسیار رشد کرده است. منجمان آماتور امروزی کشور ما در جامعه بینالمللی هم فعالند و در پیشرفت نجوم آماتوری در جهان نقش داشتند. آنها حتی مبدع سازمانهایی بینالمللی بودهاند که به علم صرفا به عنوان ابزاری برای درک طبیعت بیجان نگاه نمیکند، بلکه این علم رابطه روشن و مشخصی با جامعه دارد. برای نمونه سال 2009 میلادی که سال جهانی نجوم بود، جامعه آماتوری ایران بسیار فعال بود، در صورتی که جامعه حرفهای نتوانست نقش چندان قابل ملاحظهای داشته باشد. جامعه آماتوری ما حتی در زمینههای مرتبط با مشکلات فعلی بشر مثل صلح جهانی فعال بود و با ارتباط دادن این موضوع به آسمان شب که همه جا به یک رنگ است، راهی برای ترویج صلح در جهان پیدا کردند. کمک به حل مناقشات قومی و منطقهای در بعضی مناطق مثل مرزهای شرقی ایران که مشکلات امنیتی و منطقهای داشت، یا مرز هند و پاکستان در جریان یکی از این شبهای رصدی نمونهای از این فعالیتها بود که منجمان حرفهای نمیتوانستند این ارتباط را برقرار کنند.
پس فعالیت منجمان آماتور را مستقل و جدا از فعالیت منجمان حرفهای میبینید؟
من فکر میکنم جامعه آماتوری ایران به اندازه کافی موفق بوده است که نیازی به وابسته بودن به جامعه حرفهای ایران نداشته باشد. اما هنوز به سازماندهی و انسجام بیشتر نیاز دارد. این جامعه ایدههای بالقوه قوی دارد که بتواند اثر قابل ملاحظهای در ترویج علم و پاسخ به سوالات عموم جامعه در زمینه نجوم داشته باشد. جامعه حرفهای بهدلیل پیشرفت روز افزون علم با مفاهیم بسیار خاص و انتزاعی درگیر است که درک آنها برای مردم عادی امکانپذیر نیست. فهمیدن ریاضیات و زبان این علم انتزاعی، سالها زمان میبرد و این موضوع فاصله جامعه حرفهای با بستر سوالات عمومی افراد را زیاد کرده است.
یکی از مسائلی که امروز جامعه آماتوری با آن درگیر است، آلودگی نوری بهعنوان یک مساله جدی در جامعه است. اگر مردم یاد بگیرند از منابع نوری درست استفاده کنند، میتوان هزینه مصرف انرژی را به شدت کاهش داد. امروزه مشخص شده است بسیاری از منابع نوری که بیپروا از آنها استفاده میکنیم روی سلامت انسان و محیطزیست اثر مخرب دارد. در اینجا یک منجم حرفهای مثل من که الان روی لحظات اولیه کیهان مطالعه میکنم، نمیتواند انگیزه جدی برای زندگی روزمره افراد جامعه ایجاد کند.
شرایط تحصیلات آکادمیک در این رشته در ایران چگونه پیش رفته است؟
نجوم از قدیم در دانشگاه تدریس می شده است و شاخهای از علم فیزیک بوده است. در مجموع علوم پایه رشتههای کمطرفدارتری نسبت به سایر رشتهها هستند و دلیلش این است که این علوم در جهان، کسب و کار پررونق و درآمدزا ندارند. حتی در کشورهای توسعه یافته نیز سطح درآمد یک استاد دانشگاه علوم پایه، از رشتههای مهندسی پایینتر است و در جامعه و صنعت نیز شرایط مشابه وجود دارد. به همین دلیل تمایل برای تحصیل در این رشتهها کمتر است و هرچه این رشتهها ارتباط کمتری با صنعت داشته باشند، این تمایل کمتر میشود. نجوم نیز رشتهای است که ارتباط کمتری با صنعت دارد و از آسمان صحبت میکند که دسترسی به آن وجود ندارد. به همین دلیل علاقه کمتری به تحصیل در آن نشان داده شده است.
در حال حاضر با وجود افزایش تعداد دانشجویان این رشته، همچنان تعداد منجمان کشور ما نسبت به سایر رشتهها و حتی دیگر شاخههای علم فیزیک کمتر است و به افراد واقعا علاقهمند محدود میشود.
چرا در رشته نجوم چنین مرزی بین منجمان حرفهای و آماتور وجود دارد و در رشتههای دیگر علمی به وضوح محققان و فعالانی با تحصیلات آکادمیک و بدون تحصیلات مرتبط دیده نمیشود؟
این موضوع را از یک زاویه میتوان اینگونه دید که علم نجوم با کل عالم سر و کار دارد و با سوالات اساسی بشر در ارتباط است. بسیاری از افراد دوست دارند بدانند این عالم چگونه بهوجود آمده است و چه سرانجامی پیدا میکند. تصور ما از عالم از حدود چند هزار سال پیش تاکنون بسیار متحول شده و امروز میدانیم ابعاد عالم بسیار بزرگتر است از آنچه ما تصور میکنیم. همین موضوع علم نجوم را برای افراد جذاب میکند.
از طرف دیگر، نجوم علم بیخطری است که آسیبی به کسی وارد نمیکند. برای مثال در علم پزشکی نمیتوان مفهومی به نام پزشکی آماتوری تعریف کرد. این حوزه از دانش با سلامت انسانها در ارتباط است و اگر کسی خود را پزشک آماتور معرفی کند، به موجودی خطرناک برای جامعه تبدیل میشود. به همین ترتیب در علوم مهندسی نمیتوان مهندس آماتوری را تصور کرد. اما آسمان مجموعهای محکم و غیرقابل دسترسی است که بشر فقط میتواند آن را ببیند و بشناسد. در رشتههای دیگر مثل ورزش هم آماتوریسم وجود دارد، اما به نظر من جذابیت نجوم است که مردم را بیش از دیگر رشتهها به سمت خود میکشاند.
اگر این موضوع را در گذشته دورتر بررسی کنیم، انسان از ابتدای خلقت، مسحور آسمان بوده است و ستارهها همواره الهامبخش هنرمندان بودهاند. اگر در یک شب صاف و تاریک به آسمان نگاه کنید، آرامش پیدا میکنید. در واقع با نگاه کردن به عظمت آسمان، وجود انسان از نگرانیها و فشارهای روزمره تخلیه میشود. دانستن درباره این که انسان چقدر در مقابل این عظمت و عالم به این بزرگی، ذرهای کوچک است، حتی میتواند اثر مثبت اخلاقی روی انسان بگذارد.
تلاش برای تفسیر سازوکار عالم
دانشیار دانشگاه الزهرا(س) در پاسخ به این سوال که در حال حاضر در چه زمینهای مطالعه میکنید و موضوع روز نجوم حرفهای چیست، میگوید: تخصص اصلی من اخترفیزیک و تحول ستارههاست. از زمان تحصیل در مقطع دکتری درباره چگونگی تحول ستارهها، تولید انرژی، شروع و پایان عمر ستارهها مطالعه کردهام. از چند سال پیش نیز فعالیتهایی در زمینه گرانش را آغاز کردهام و مطالعه روی نظریه گرانش را شروع کردم. اهمیت نظریه گرانش این است که امروز این نظریه مبنای توصیف بزرگ مقیاس عالم است و شکل سادهای دارد. برای دانشمندان این حوزه هم عجیب است که یک نظریه ساده میتواند کل عالم را توصیف کند. تصور کلی کیهانشناسان این است که یک نظریه پیشرفتهتر و پیچیدهتر باید برای توصیف گرانش وجود داشته باشد. هرچند هنوز چنین نظریهای پیدا نشده است، اما ما تلاش میکنیم به این نظریه جزئیات بیشتری اضافه کنیم. گرانشی که ما امروز در مطالعات خود از آن استفاده میکنیم، همان گرانشی است که صد سال پیش کشف شده و هنوز دست نخورده باقی مانده است.
در طول قرن بیستم دیدگاه بشر به عالم بسیار تغییر کرده، بسیاری از نظرات کنار گذاشته شده و نظریات جدید آمدهاند. اما این نظریه با فرم ساده خود دست نخورده باقی مانده است. نظریه گرانش مثل یک کلید ساده است که هر قفلی را باز میکند و به نظر میرسد برای قفلهای پیچیدهتر باید کلید پیچیدهتری هم وجود داشته باشد که امروز ما به دنبال آن هستیم.
کیهانشناسی امروز یکی از بخشهای پیشرفته دانش است که به کمک آن میتوان کل عالم را توصیف کرد. در 20 سال اخیر این دانش پیشرفت زیادی داشته است و ما میتوانیم لحظات اولیه عالم را توصیف کنیم. در طول سالهای گذشته، این سوال در ذهن بشر نقش بسته است که آیا منظومههای دیگری مثل منظومه ما وجود دارد که دارای حیات باشد. امروز تعداد زیادی از این منظومهها پیدا شده و دانشمندان امیدوارند میان آنها سیارهای مثل زمین و حیات به شکلی که ما میشناسیم یا شکلهای دیگر، وجود داشته باشد. البته فاصله این منظومهها از ما بسیار دور است. اما با تحولات قابل ملاحظه که در 40 سال اخیر رخ داده است، بشر امیدوار شده است که در آینده نهچندان دور اطلاعات زیادی از این سوالات به دست آورد.
ترویج نجوم در میان چادرهای زلزلهزدگان کرمانشاه
دکتر میرترابی درباره ماجرای سفرش به کرمانشاه میگوید: چند وقت پیش و بعد از وقوع زلزله کرمانشاه، ما به این نتیجه رسیدیم به عنوان بخشی از جامعه، هیچ فعالیت موثری در این زمینه نمیتوانیم انجام دهیم. در واقع حداکثر کاری که میتوانستیم مثل هر ایرانی دیگری انجام دهیم، اندک کمک مالی بود. به همین دلیل تصمیم گرفتیم برای انتقال دانش به این مردم که اکنون آسیب دیدهاند، فعالیت مفیدی داشته باشیم. ما تصمیم گرفتیم فعالیتهایی برای بچهها بکنیم؛ بچههایی که تا حد زیادی از زلزله آسیب جسمی، روحی و روانی دیده بودند. در نهایت به پیشنهاد دکتر رضا منصوری، استاد دانشگاه صنعتی شریف و مدیر مسئول مجله نجوم، روستایی را انتخاب و با دهیاری هماهنگ کردیم تا همراه چند گروه از شهرهای دیگر به آنجا سفر کنیم. با همکاری گروهها برنامههای شب رصدی برگزار و دانشآموزان را جمع کردیم. همزمان با این فعالیت، یکی از اعضای گروه که آتشنشان داوطلب نیز بود برای مردم کلاسهای آموزش ایمنی برگزار کرد. بخشی از زمان را هم صرف بازی با بچهها و روحیهدهی به آنها کردیم.
قسمت عمده برنامه ما در طول شب، نشان دادن اجرام آسمانی با تلسکوپ به مردم بود که برای خیلیهایشان بسیار جذاب بود. این برنامهها بیشتر برای این بود که روحیه مردم کمی عوض شود و نسبت به محیط غمگین و پراسترس اطراف حس بهتری پیدا کنند و امیدوارتر باشند. در نهایت فکر میکنم حداقل از نظر روحی این برنامه توانست اثرگذار باشد و مردم احساس کردند تنها نیستند.
سپیده شعرباف
منبع: جام جم